ایمان در لغت به معنای تایید قطعی و نهایی است ودر شریعت به معنای تایید وتصدیق با دل و اقرار با زبان و عمل به ارکان است، و ارکان ایمان عبارتند از: 1- ایمان به خداوند تعالی 2- ایمان به ملائکه 3- ایمان به مکتب الهی 4- ایمان به پیامبران 5 – ایمان به روز آخرت 6- ایمان به قدر خیر و شر.

در حدیث صحیح به روایت حاکم  وترمذی از پیامبر صلی الله علیه وسلم آمده است که ایمان در دلهایتان کهنه می شود مانند لباس که کهنه می گردد پس با قول لااله الاالله، ایمان را تازه کنید.

باید ایمان از نو شناخته شود و با دقت بیشتری آن را تجدید کرد. از راه های تجدید ایمان؛ شناخت اندازه ی ایمان در دل، و نشانه های ضعف ایمان است.

نشانه های ضعف ایمان!!!؟؟؟

نشانه های ضعف ایمان نسبت به اشخاص مختلف و برحسب درجه ی این ضعف، متفاوت است که به برخی از آن ها اشاره می شود:

    • کسالت داشتن در انجام عبادات و طاعات خداوند و بدون رغبت و میل انجام دادن آن ها، از نشانه های ضعف ایمان است.
    • فرد وقتی ازخواب بیدار می شود خورشید طلوع کرده و نماز صبحش فوت شده است اما اصلا برایش مهم نیست وغصه دار و اندوهگین و محزون نیست که چنین مصیبت بزرگی رخ داده است و زندگیش را به صورت طبیعی ادامه می دهد، گویی که هیچ اتفاقی نیافتاده است.
    • وقتی که به نماز جمعه می رود بعد از شروع خطبه وگاهی نزدیک به نماز، می رسد و هیچ تلاشی را انجام نمی دهد که بر سر موعد نماز، درمسجد حاضر شود.
    • بسیاری از سنت های پیامبر را از جمله نمازهای مستحب و نماز ضحی (چاشتگاه) ونماز شب ونماز استخاره و... را ترک می نماید واصلا به ذهن خود نمی آورد که چه چیزهایی را از دست داده است.
    • قرآن برای این شخص مهجور است ودر گوشه ای از خانه زینت بخش شده و اگرخوانده شود تاثیری در قلب خود نمی نهد و باوعده و وعیدهای الهی متاثر نمی گردد و یک قطره اشک از چشمش جاری نمی شود و قرآن از حنجره اش پایین تر نمی رود.

همراه با دوری از قرآن تدبر وتفکر وقرائت آیات آن، اذکار و دعاهای سنت را نیز فراموش می نماید زیرا که با خواندن آن ها زبانش  به سرعت خسته می شود، چرا که قلبش در جایی و زبانش در جای دیگر است.

از نشانه های دیگر ضعف ایمان در قلب ها، نگاه کردن به همه ی امور از جهت وقوع گناه و یا عدم وقوع گناه در آن است. و فرد از افعال مکروه چشم پوشی می کند. صاحب این قلب به محدوده ی حرام نزدیک می شود همان طور که پیامبر (ص) فرمود: ....ومن وقع فی الشبهات وقع فی الحرام کالراعی یرعی حول العمی، یوشک ان یقع فیه....(متفق علیه بلفظ مسلم) هرکس در شبهات بیفتد در حرام نیز خواهد افتاد، مانند چوپانی که در چراگاه نزدیک است گله اش وارد (منطقه ی ممنوعه)شود.

کمبود تقوا و پارسایی و جستجو نکردن حلال و حرام، در سخنان و معاملات و خوردنی ها و نوشیدنی ها. چنین فردی برای هیچ یک از کارهایش مطمئن نیست و در وعده هایش وفادار نخواهد ماند. جایگاه دین در دلش ضعیف می گردد آرام آرام اصول و مبادی را زیر پا می گذارد و با نام مصلحت آن را توجیه می کند و از شکسته شدن حدود الهی در مجالس(از اختلاط زن و مرد و گناهان ظاهر و باطن و دروغ ....) ناراحت نمی شود و برای انجام واجبات از امر به معروف و نهی از منکر هیچ تلاشی نمی کند.      

در مقابل دین احساس مسئولیت نمی کند و در مورد آن چه که در اطراف می گذرد بی تفاوت می گردد و فرهنگ«به من چه» بر او غالب می گردد.

در رابطه با تعقیب و تماشای فیلم ها و سریال های مستهجن مقاومتش را از دست می دهد و به آسانی به هر چیز می نگرد، از نشانه های ضعف ایمان، عدم رعایت کنترل نگاه میان زنان و مردان نامحرم و پرحرفی میان آن ها به ضرورت و غیر ضرورت است.

هنگامی که ایمان ضعیف می شود لغو و بیهوده گویی زیاد می شود و جلسات شب نشینی و لهو و لعب زیاد می گردد، و در آن چه که به افراد مربوط نیست سخن گفته می شود و فضای عقلانی جای خود را به فضای دینی می دهد و به جای سخن گفتن از فرموده های خدا و پیامبر (ص) از سخنان عالمان و دانشمندان و بازیگران و خوانندگان و....صحبت میشود. در این مجالس حرمت اشخاص شکسته می شود، غیبت و سخن چینی و مسخره کردن و تحقیر فراوان می شود.  قلب ها به دنیا وابسته می گردد و همه ی مباحث از مال و ثروت و امکانات و خوردن و خوابیدن و پوشیدن است(این را بخورم خوبه -این را نخورم بده-  این را بخوری سرطان می گیری و ....)

حرص بر افزودن امکانات زیاد می شود و این حرص در لباس و خوراک و مسکن و وسایل منزل نمود پیدا می کند و افراد دایما در فکر بهتر کردن شرایط زندگیشان هستند و برنامه های تفریحی را به مناسبت و غیر مناسبت دنبال می کنند. منشا این حرص، مریض شدن قلب ها به وسیله ی علاقه ی فراوان به دنیاست و نتیجه اش در افکار و اقوال و اعمال انعکاس می یابد.

پس فقیر، خواب ثروتمند شدن را می بیند و ثروتمند به فکر ثروت بیشتر است و هیچ کس به شرایط خود راضی نیست، بلکه فقط به فکر اضافه کردن زمین و خانه و ماشین و تغییر مدل آن هاست.

وقتی ایمان در دل ضعیف می شود، اندیشه و تفکر والدین از فرزندانشان دور می شود. والدین به جای سروسامان بخشیدن به وضعیت اخلاقی و دینی فرزندان بیشتر از حد متعارف به فکر ثبت نام آن ها در مدارس غیر انتفاعی و کلاس های زبان هستند و فرزندان آن ها در این مدارس برنامه ی غیر خدا را دنبال می کنند و دیگر سخن والدین را نمی پذیرند.

هنگامی که ایمان ضعیف می شود بخشش و بزرگواری کم می شود و مشاجرات و دعواها میان مردم همراه با کینه و بغض و حسد زیاد می شود و دشمنی ها فراون می شوند و هیچ کس برای پیوند قلب ها، تلاش نمی کند.

در چنین شرایطی بخشش و سخاوت و انفاق در راه خدا کم، و بخل و حرص زیاد، و ایثار و فداکاری کم می شود و شهادت و جهاد در راه خدا ضعیف می گردد و افراد دایما می ترسند که داشته هایشان را از دست دهند.

احترام به پدر و مادر و صله ی ارحام و نیکی به همسایگان کم، و حدودها شکسته می شوند و گناه کردن به آسانی صورت می گیرد.

اعتماد به خداوند کم، و شکایت و پریشانی و افسردگی زیاد می گردد.

ذهن های منفی نگر فراوان می شوند و توجه به مشکلات دیگران کم می شود و هرکس به فکر خود و خانواده اش خواهد بود.

هنگامی که ایمان ضعیف می شود، رابطه ی خواهر و برادری میان افراد ضعیف می شود و همه کس عیب های دیگران را برجسته می کند و عیب های خود را فراموش می نماید.

همه ی نشانه ها به این چند مورد خلاصه نمی شود امید است که با شناخت این نشانه ها به صورتی جدی در مسئله ی ایمان تجدید نظر کنیم.

منبع: ترجمه با تصرف از کتاب: الایمان اولا فکیف نبدا به، دکتر مجدی الهلالی، مکتبة البشائر، الطبعة الاولی، 2000م.